1مربی پژوهشی، بخش تحقیقات بیابان، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
2دانشجوی دکترای سنجش از دور، دانشکده جغرافیا و علوم زمین، دانشگاه گوتینگن آلمان
چکیده
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی جمعیت در محیطها و مناطق اکولوژیک و تداوم آن در آینده از یکسو و رشد حیرتآور و چشمگیر کلانشهرها و توسعه صنعتی لجامگسیخته بهویژه در کشورهای جنوب و پیامدهای زیانبار آن برای ساکنان این مناطق میباشد. از طرفی زمین یک منبع محدود است و با گذشت زمان در بسیاری از کشورها، با توجه به رشد تصاعدی جمعیت و مراکز شهری و همچنین استفادههای وسیع از زمین و از سوی دیگر با توجه به این واقعیت که تنها 5 میلیون km2 از سطح کرهزمین برای استفاده پایدار در آینده باقیمانده است، وضعیت بدتر خواهد شد. مباحث زیادی پیرامون پذیرش میزان جمعیت بر اساس کیفیت اراضی بهمنظور حفظ پایداری منابع و محیط زیست وجود دارد. هدف این مقاله برآورد توان تحمل جمعیتپذیری منطقه تهران و البرز بر مبنای قابلیت واحدهای اراضی بهکمک روش معرفی شده توسط بخش مرکزی کشاورزی آمریکاست. این کار اولین گام برای تعیین میزان تخریب سرزمین جهت تشخیص خطر بیابانزایی انسانساخت میباشد. در شرایط کنونی آنچه مسلم است روند تحولات جمعیتی استانهای تهران و البرز منجر به پیدایش زمینههای ناپایداری محیطی و بیابانزایی به مفهوم تخریب و افت کارایی سرزمین شده است. برپایه نتایج بهدستآمده کلاسهای 1، 4 و 9 کیفیت اراضی در منطقه بهترتیب 38/20، 93/14و 44/37 درصد از مساحت استان را داراست و این سه کلاس با توجه به توان تولید مربوطه، 9/81 درصد کل توان جمعیتپذیری منطقه را به خود اختصاص میدهند. ارزیابی قلمرو تحت تأثیر بیابانزایی ناشی از فشار جمعیت نشان داد که 38/13 درصد از اراضی مناطق مورد مطالعه با مساحتی معادل 251800 هکتار در گروه مناطق در معرض بیابانزایی کم، 23 درصد در دسته مناطق در معرض بیابانزایی متوسط، 06/25 درصد در قلمرو نواحی با درجه تأثیرپذیری زیاد از بیابانزایی و 55/38 درصد دیگر از اراضی در معرض بیابانزایی شدید قرار دارند. بر همین اساس معلوم شد که جمعیت کنونی استان تهران 05/3 برابر جمعیت مطلوب آن است. این نسبت در مناطق پرتراکمی مانند تهران، کرج، شهریار و رباط کریم تا 7/4 برابر نیز میرسد. البته محدوده عملیاتی این پژوهش به دلیل انجام آن در زمان قبل از تأسیس استان البرز شامل محدوده اداری سیاسی استان تهران در سال 1387میباشد.
1Research Instructor, Desert Research Division, Research Institute of Forests and Rangelands, Tehran, Iran
2PhD. Student of Remote Sensing, Faculty of Geography and Geoscience, University of Goettingen, Goettingen, Germany
چکیده [English]
Desertification is a multifactorial phenomenon and relates to different aspects. Thus, this concept can be studied around multiple axes in natural resources and environment. Nowadays, the rapid growth and huge population in environments and ecological areas are of the most important concerns that have attracted the attention of experts and planners to the concept of desertification or combat desertification .On the one hand, astounding growth of metropolises and unbridled industrial development have led to adverse outcomes for the residents. Moreover, land is a limited resource and the situation will get worse over time in many countries due to the exponential growth of population and extensive use of land and with regard to the fact that only 5 million km2 of the earth has remained for sustainable utilization in future. There are many issues surrounding population supporting capacity based upon the quality of the land in order to maintain the sustainability of resources and environment. The purpose of this article was to estimate population supporting capacity of Tehran and Alborz on the basis of the potential of land units through the method introduced by Central Department of Agriculture of USA. This is the first step to determine the extent of land degradation and detection of man-made desertification. In the current situation, it is obvious that a demographic development of Alborz and Tehran provinces has led to instability in the environment and desertification. Based on the results, classes 1, 4 and 9 of the land quality covered 20.38, 14.93, and 37.44 percent of the surface area, respectively. These three classes could be accounted for 81.9% of population supporting capacity according to the potential of production. Our results showed that lands of the study area were exposed to desertification classified as very high risk (38.55 % of the total area), high risk (25.06 % of the total are), moderate risk (23 % of the total area), and low risk (13% of the total area). Accordingly, it was found that the current population of Tehran province was 5 times higher than the optimal population. This ratio also reaches 4.7 times in high-density areas such as Tehran, Karaj, Shahriar and Robat Karim.
کلیدواژهها [English]
human pressure, population supporting capacity, desertification, population, Tehran province