سیب زمینی جزو مهمترین محصولات زراعی دنیا بوده و بعد از ذرت، گندم و برنج رتبه چهارم را از نظر تولید در دنیا دارا میباشد (7). در ایران هم سیب زمینی با 4/5 میلیون تن تولید بعد از گندم، نیشکر، گوجه فرنگی و یونجه بیشترین مقدار تولید را به خود اختصاص داده است. ضریب تبدیل انرژی در محصول سیب زمینی بسیار مطلوب میباشد و با مصرف یک واحد آب، بیشترین ماده خشک در بین محصولات زراعی عمده کشور در این محصول تولید می شود به طوری که با استفاده از 1/3 درصد سطح زیر کشت کل اراضی کشور و حدود 2/5 درصد اراضی آبی کشور، حدود 7 درصد کل تولیدات زراعی به محصول سیب زمینی اختصاص دارد (5). متوسط عملکرد در واحد سطح سیبزمینی در کشور بسیار متغیر است و استان همدان با 43 تن در هکتار، بیشترین و استان گلستان با حدود 17 تن در هکتار، کمترین عملکرد کشور را دارا می باشند. استان آذربایجانشرقی با عملکرد 33 تن در هکتار در میانه عملکرد در واحد سطح کشور و نزدیک به متوسط عملکرد کشور قرار دارد (4). همین اختلاف عملکرد در واحد سطح و همچنین پتانسیل های تولید بسیار بیشتر ارقام تجاری موجود در کشور (کشاورزان نمونه عملکردهای حدود 80 تن در هکتار دارند) نشان می دهد که مسائل مدیریتی، نقش بسیار بارز و شاخصی در تولید سیب زمینی دارند. سیب زمینی جزو محصولاتی است که شناخت کافی از مراحل فنولوژیک دوره رشد، شرایط کاشت، اقلیم، آفات و بیماریهای گیاهی و صد البته وضعیت خاک و تغذیه گیاه در آن توسط کشاورز به منظور دستیابی به عملکرد مطلوب، ضروری میباشد. عدم توجه به هر یک از این عوامل، منجر به خسارت جبران ناپذیری خواهد شد. همچنین عدم آگاهی از وضعیت حاصلخیزی خاک، باعث تخریب منابع و اتلاف انرژی و سرمایه کشاورز خواهد شد.
بررسی های مختلف نشان می دهند که نوع مدیریت مزرعه بر میزان پاسخ گیاه، تأثیر زیادی داشته و حدود بحرانی را در منطقه مورد مطالعه تغییر می دهد. بنابراین گونه های گیاهی در وضعیت موجود خود، پاسخ های مختلفی به غلظتهای حدود بحرانی می دهند. برای بهینه سازی غلظتهای حد بحرانی معرفیشده، بهتر است هر گونه یا رقم در شرایط خاص منطقهای خود مورد ارزیابی قرار گیرد. در این صورت در شرایط موجود، پاسخ های گیاه دقیق تر بررسی شده و توصیه کودی برای آن شرایط مناسب تر می گردد. برای رسیدن به حدودی از غلظت عناصر در خاک که بتواند در اغلب شرایط، عملکرد نسبی مطلوبی را بههمراه داشته باشد، ابتدا بایستی شناخت کافی از وضعیت موجود پیدا نمود تا اثرگذارترین یا محدودکننده ترین عامل یا عوامل تغذیه ای در عملکرد مشخص شود. عوامل محدودکننده میتواند کمبود یک عنصر غذایی در خاک و یا نوع مدیریت باشد که موجب می شود جذب و یا متابولیسم عنصر در گیاه، دچار اختلال شده و منجر به کمبودی شود که در نهایت عملکرد نسبی را تحت تأثیر قرار دهد.