1فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته حشرهشناسی کشاورزی، گروه گیاهپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان، ایران. 2. دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان
2دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان، ایران
3عضو هیئت علمی
4فارغالتحصیل کارشناسی ارشد کشاورزی، شرکت پرتونار، تهران، ایران
5بخش تحقیقات جانورشناسی کشاورزی، موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.
چکیده
سوسک برگخوار نارون، Mull Xanthogaleruca luetlaیکی از آفات مهم درختان نارون میباشد. برای ارزیابی دو روش کنترل شیمیایی (محلولپاشی و تزریق) بر روی درختان نارون مطالعهای در منطقه 22 تهران در سال 1393 انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار و 13 تیمار طراحی گردید. تیمارهای آزمایش شامل تزریق ایمیداکلوپراید SC 35% (6، 12 و 18 گرم فرموله بر درخت)، اکسی دی متون متیل EC 25% (6 و 12 گرم فرموله بر درخت)، آزادیراختین EC 0.03% (6 و 12 گرم فرموله بر درخت)، هگزافلومورون EC10% (6 و 12 گرم فرموله بر درخت)، فنوکسی کارب و لوفنورون ( لوفوکس EC 10.5% ) (6 و 12 گرم فرموله بر درخت) و شاهد (آب) و محلول پاشی با دیازینونEC60% با غلظت 2 میلی لیتر در لیتر بود. نمونهبرداری 14 نوبت تا اواخر فصل تابستان ادامه داشت. نتایج نشان داد که میانگین درصد کارایی تیمارهای تزریق ایمیداکلوپراید (83 درصد) و لوفوکس (91درصد) در غلظت بالا مشابه تیمار سمپاشی با دیازینون (25/84 درصد) بودند. همه آنها باهم در یک گروه قرارگرفتند و درصد کارایی تیمارهای تزریق آزادیراختین ( 51 درصد)، هگزافلومورون (33 درصد) و اکسی دی متون متیل (23درصد) کمتر از آنها بودند. بررسی درصد خسارت در سطح برگهای نمونهبرداری شده و رنگ ظاهری تاج درخت نشان داد که درختانی که با حشرهکشهای لوفوکس و ایمیداکلوپراید (25/3 درصد) کمترین درصد خسارت را دارند درحالیکه تیمارهای شاهد (55 درصد) و آزادیراختین (65 درصد) بیشترین درصد خسارت سوسک برگخوار نارون را دارند. بنابراین در قسمتهای مرکزی شهرها و جاهایی که خطر آلودگی ناشی از سمپاشی بالا است و یا تاج درخت نسبتا بزرگ است میتوان از حشرهکشهای ایمیداکلوپراید و لوفوکس به روش تزریق استفاده کرد.
5Researcher, Iranian Research Institute of Plant Protection, Agricultural Research, Education and Extension Organization (AREEO), Tehran, Iran.
چکیده [English]
Elm Leaf Beetle (ELB), Xanthogaleruca luteola (Coleoptera: Chrysomelidae) is one of the important pests of elm trees (Ulmus spp.). This experiment was performed in order to evaluate two chemical control methods of this pest on the elm trees in the 22nd district of Tehran in 2014. The experiment was designed in a randomized complete block with four replications and 13 treatments. Treatments included injection of imidacloprid SC35% (with doses of 6, 12 and 18 g/ tree), oxydemeton-methyl EC 25% (with doses of 6, 12 g formulated/tree), azadirachtin EC 0.03 % (with doses of 6, 12 g formulated/tree), hexaflumuron EC 10% ( with doses of 6, 12 g formulated/tree), fenoxycarb and lufenuron ( Lufox® EC10.5%; with doses of 6, 12 g formulated/tree), control (water injection) and foliage application with diazinon EC60% with concentration of 2ml formulated/L as a conventional control method. Sampling was conducted 14 times until the end of the summer season. Results show that the mean efficacies of imidacloprid (83%) and Lufox® (91%) at high concentrations were the same as diazinon treatment (84.25%) and all of them were ranked in one group. Mean efficacies of azadirachtin (51%), hexaflumuron (33%), and oxydemeton-methyl (23%) injections were significantly less in comparison with the mentioned treatments. Mean damage percentage on sampled leaves and apparent color of the tree crown showed that the trees treated with Lufox® and imidaclopride had the least damage percentage (25.3%), while the control (55%) and azadirachtin (65%) had the highest percentage. Therefore, injection method of imidacloprid and lufox against elm leaf beetle could be applied in the central parts of the cities or places with high risks of contamination and where the tree crown is very high.