مقدمه
ساختار جوامع علف های هرز در برگیرنده چرخه زندگی، تنوع گونه ای، ترکیب گونه ای، غالبیت و پایداری در مقابل تغییرات محیطی و تغییرات زمانی و مکانی علف های هرز می باشد. تغییرات ساختار جوامع علف های هرز در نظام های زراعی عمدتاً ناشی از تغییر در تناوب های زراعی، استفاده از کود های شیمیایی، علف کش ها و عملیات خاک ورزی می باشد et al, 2004) (Sandler. تغییر جمعیت های علف های هرز به چند گونه غالب بیانگر فراهم شدن شرایط لازم برای سازش این گونه ها به عملیات زراعی رایج می باشد. Poggio et al (2004) تفاوت در ساختار جمعیت علف های هرز در گندم و نخود و نیز جو و نخود را ناشی از تفاوت در مدیریت علف های هرز دو محصول می داند. احمدوند (1384) تفاوت در عملیات خاک ورزی را یکی از مهمترین عوامل موثر بر ساختار جمعیت علف های هرز گندم می داند.
Andreasen et al (1996) اظهار داشتند که علف کش ها، جزو مهمترین عواملی هستند که جوامع علف هرز را در یک نظام زراعی تحت تأثیر قرار می دهد. گونه های مختلف علف هرز نسبت به انواع مختلف علف کش، درجات متفاوتی از حساسیت و یا مقاومت را نشان می دهند. عموماً علف کش ها از طریق حذف گونه های حساس و یا گزینش بیوتیپ های مقاوم، فشار انتخابی قوی را بر جوامع علف هرز اعمال می نمایند. به عقیده Hume (1987) کاربرد علف کش ها در مقایسه با سایر روش های کنترل تأثیر بیشتری روی تراکم و ترکیب گونه ای علف های هرز داشته است.et al (1988) Froud-Williams با بررسی جمعیت علف های هرز موجود در مزرعه گندم و ذرت در رومانی نشان دادند که بسیاری از علف های هرز رایج در سیستم های زراعی پس از رواج کاربرد علف کش های فنوکسی کاهش یافتند، در حالیکه جمعیت علف های هرز غیر حساس نظیر Polygonum spp. ، Apera spica-venti و . spp Matricaria افزایش یافتند. وی نیز اظهار داشت که افزایش کاربرد علف کش های قبل از کاشت و پیش رویشی در سویا، باعث افزایش فراوانی گونه های علف هرزی می شود که دارای بذر درشت بوده و سریع تر جوانه می زنند.
تنوع گونه ای علف های هرز نیز علاوه بر شرایط اقلیمی، به نوع محصول زراعی و مدیریت مزرعه (مانند استفاده از علف کش ها) وابسته است. در همین ارتباط ) Tomas (1985 در ساسکا چوان کانادا، نقشه پراکنش علف های هرز را در محصولات زراعی مختلف تهیه کرد. وی با تعیین فراوانی نسبی، یکنواختی نسبی و تراکم نسبی برای هر گونه علف هرز، جنبه های مختلف حضور علف های هرز در محصولات زراعی مختلف را بررسی کرد. آدینه ای و همکاران (1391) با نمونه برداری از مزارع پنبه اسفراین بیان کردند که توزیع غالبیت در مزارعی که علف کش استفاده شده بود بیشتر از مزارعی است که علف کش استفاده نشده است.
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر کاربرد علف کش های ایمازتاپیر و تریفلورالین بر ترکیب و تنوع گونه ای علف های هرز نخوداجرا شد.
مواد و روش ها
این تحقیق در سال زراعی 89- 1388 در مزرعه آموزشی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. وضعیت درجه حرارت و بارش در طول دوره آزمایش نیز به صورت ذیل بود (سازمان هواشناسی خراسان رضوی، 1389) (شکل1).
آزمایش بر مبنای طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در آزمایش علف کش های تریفلورالین (48٪ EC ) و ایمازتاپیر (10٪ SL) و شاهد عدم مصرف علف کش بودند.
برای آماده سازی زمینابتدا زمین مورد نظر با گاوآهن برگردان دار شخم زده شد. سپس با استفاده از دیسک به صورت دو بار عمود بر هم خاک نرم شده و کلوخه ها خرد شدند. با استفاده از لولر زمین تسطیح شد. در نهایت با شیار ساز جوی های لازم جهت آبیاری ایجاد شد. پس از اتمام عملیات خاک ورزی کرت های آزمایشی به ابعاد 6×8/2 متر (با فواصل ردیف ها 70 سانتی متر) آماده شد. مقادیر کاربرد علف کش های پیش کاشت تریفلورالین و ایمازتاپیر در شرایط مزرعه کالیبره و تیمار های مربوطه اعمال شدند. برای سمپاشی از سمپاش شارژی مدل MATABI با نازل بادبزنی 8001 با فشار پاشش 5/2 کیلو پاسکال و حجم پاشش 250 لیتر در هکتار استفاده شد. علف کش ایمازتاپیر در هنگام صبح و تریفلورالین هنگام غروب (به دلیل حساسیت تجزیه نوری در تریفلورالین) محلول پاشی شدند. بعد از سمپاشی تریفلورالین، با شن کش، محلول علف کش و خاک مخلوط گردید.