مقدمه
موفقیت در انتخاب بستگی به اثر ژن و وراثت پذیری صفات دارد و دانستن میزان توارث پذیری یک صفت به محقق در اصلاح یک رقم کمک شایانی خواهد نمود. وراثت پذیری نه تنها خصوصیت یک صفت، بلکه خصوصیت یک اجتماع، خصوصیت شرایط محیطی که افراد در معرض آن قرار دارند و خصوصیت روشی که توسط آن فنوتیپ محاسبه می گردد، محسوب می شود. وراثت پذیری ها در ارتباط با نوع صفت تفاوت زیادی با هم دارند. بطور کلی صفات با کمترین وراثت پذیری آنهایی هستند که نزدیکترین ارتباط را با شایستگی تولید مثلی دارند. در حالیکه صفات با بالاترین وراثت پذیری آنهایی هستند که ممکن است براساس زمینه های بیولوژیکی در تعیین شایستگی طبیعی کم اهمیت ترین به حساب آیند (فرشادفر، 1376).
در همین راستا در پژوهش انجام شده توسط موسی پور و همکاران (1385)، میزان توارث پذیری صفات 44 کلون سیب زمینی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بررسی های توارث پذیری نشان داد بیشترین میزان توارث پذیری به ترتیب مربوط به صفات عمق چشم، رنگ گوشت، فرم غده، تعداد ساقه اصلی، تاریخ رسیدگی و تاریخ گلدهی بوده است. ضمنا" میزان توارث پذیری برای عملکرد و اجزای عملکرد نیز بالا بوده است. ریموزا و همکاران (2011) بر روی عملکرد غده، محتوای نشاسته، درصد ماده خشک، ویتامین C و عملکرد نشاسته سه رقم سیب زمینی خوراکی تحقیق کردند و اثر متقابل ژنوتیپ و محیط بر اساس اثرات اصلی (ژنوتیپ و سال) را ارزیابی کردند. تمام صفات فوق، تحت تاثیر ارقام (ژنوتیپ) و محیط قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که رقم موزا ویتامین C پایدار و درصد ماده خشک و عملکرد نشاسته بالایی داشت، در حالی که ارقام آستر و آنیا عملکرد غده و نشاسته پایدار تری داشتند. آلام و همکاران (1998) در بررسیهای خود برروی15 ژنوتیپ سیب زمینی شیرین نشان دادند بین ژنوتیپها یرای تمامی صفات ( تعداد شاخه – تعداد غده در بوته – عملکرد غده در بوته – تعداد برگ – ارتفاع گیاه – اندازه غده – وزن تک غده ) اختلاف معنی داری وجود داشته و بیشترین ضریب تغییرات ژنوتیپی و فنوتیپی مربوط به تعداد شاخه و بدنبال آن تعداد غده در بوته، عملکرد غده در بوته، تعداد برگ و ارتفاع گیاه بوده است. ضمناً تمام صفات به استثنای طول غده دارای توارث پذیری بالا بودند. همچنین صفت ارتفاع بوته با عملکرد، از لحاظ ژنوتیپی و فنوتیپی دارای همبستگی منفی بود. روزی و همکاران (2005) عملکرد غده و متوسط تعداد و وزن غده در گیاهچه را در دو نسل کلونال، از تلاقی بین 14 رقم سیب زمینی، تجزیه و تحلیل کردند و توانایی ترکیب عمومی (GCA) و توانایی ترکیب خصوصی (SCA) همه صفات را در همه نسل ها مطالعه کردند. تقریبا در همه موارد SCA مهم تر از GCA بود. چادهاری (1985) پس از بررسی بر روی عملکرد غده و 10 صفت مرتبط با آن در 54 واریته و هیبرید چنین اظهار داشت، بین تیمارها برای تمامی صفات بجز شاخص برداشت و درصد ماده خشک تنوع ژنتیکی وجود داشته و توارث پذیری صفات طول برگچه انتهایی بزرگترین برگ، تعداد جوانه، ارتفاع گیاه و تعداد غده به ترتیب 5/75، 9/51، 6/49 و 9/48 بوده است. این مقادیر به همراه ارزش افزایش ژنتیکی پایین، نشان دهنده غیر افزایشی بودن عمل ژن می باشد. در عوض میانگین وزن غده دارای توارث پذیری 6/75 % و ارزش افزایش ژنتیکی 9/49 بود که نشان می دهد ژن کنترل کننده آن به صورت افزایشی عمل می کند. بهار و همکاران (1385) تنوع ژنتیکی 28 رقم سیب زمینی را بررسی کردند تعداد ارقام هتروزیگوت (افرادی که بیش از یک آلل تکثیر کردند) از 6 تا 28 رقم متغیر بود و تعداد متوسط آنها به ازای هر جفت آغازگر 18 رقم برآورد شد. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با ضریب جاکارد، 28 رقم سیب زمینی را در دو گروه مجزا گروهبندی کرد. بر اساس دندروگرام ترسیم شده ارقام آمریکایی کنبک، فلوریدا و آتلانتیک در یک گروه قرار گرفتند و رقم استانبولی که یک رقم ناشناخته در ایران محسوب میشود، در گروه ارقام اروپایی دسته بندی شد.
برای ارزیابی و گروه بندی کلون های مورد تحقیق، تنوع صفات، شاخص بسیار مهمی می باشد، در تجزیه واریانس نیز ضریب تغییرات ( cv ) شاخص مهمی در تنوع بین صفات می باشد. بنابراین هرچه cv صفتی بالاتر باشد، تنوع آن صفت نیز بالاست لذا با استفاده از ضریب تغییرات، تنوع صفات را در کلون ها شناسایی کرده و بهترین کلون را از لحاظ دارا بودن بالاترین عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش شناسایی و پس از انجام آزمایشات تکمیلی و منطقه ای، میتوان آنرا بعنوان رقم معرفی نمود.
در همین راستا، برای بررسی تنوع بین صفات فرشاد فر( 1376) عنوان نمود مقدار تنوع موجود در گونه های گیاهی مبنای انتخاب مؤثر ارقام را فراهم می آورد و تغییرات ژنوتیپی مربوط به تفاوت ژنوتیپی میان افراد در داخل یک جمعیت بوده که هدف عمده اصلاح نباتات می باشد. پاندیتا و همکاران (1980) در بررسیهای خود بر روی 81 ژنوتیپ سیب زمینی عنوان داشتند دامنه تنوع برای کلیه صفات ( عملکرد کل در گیاه، تعداد غده در گیاه، میانگین وزن غده ها، ارتفاع گیاه، تعداد ساقه در پشته، تعداد گیاه استقرار یافته) بسیار وسیع می باشد. بالاترین ضریب تغییرات مربوط به تعداد غده در گیاه و متعاقب آن عملکرد گیاه بود. دهدار و خانزاده (1383) در بررسی های خود بر روی هفت رقم جدید سیب زمینی به مدت دو سال عنوان کردند که ارقام آریندا و دیامانت با متوسط وزن و تعداد غده در بوته و تعداد ساقه اصلی بیشتر، نسبت به بقیه ارقام برتری داشتند. حسن آبادی(88 – 1387) به منظور معرفی ارقام جدید سیب زمینی، 11 کلون امیدبخش سیب زمینی همراه با سه رقم شاهد(آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) در پنج منطقه کرج، اردبیل، خراسان، اصفهان و همدان مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که بین کلون ها برای صفات ماده خشک، عملکرد، رنگ سرخ شده و کیفیت خوراکی تفاوت زیادی وجود دارد. وی طی آزمایش دیگری به منظور معرفی ارقام جدید سیب زمینی 29 کلون امیدبخش همراه با سه رقم شاهد(آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) در پنج منطقه مورد بررسی قرار داد. بر اساس شاخص های ارزیابی شده تنوع زیادی برای صفات ماده خشک، عملکرد، رنگ سرخ شده و کیفیت خوراکی وجود داشت. کلون های 397082-2، 397082-10 و 397097-2 عملکرد قابل فروش بالاتری داشته و در صفات مربوط به کیفیت، بهتر یا مشابه ارقام شاهد بودند. موسی پور گرجی و همکاران (2009) به منظور بررسی صفات کمی و کیفی کلون های سیب زمینی بر اساس رنگ پوست، رنگ گوشت، شکل غده و عملکرد، چهل و پنج کلون سیب زمینی به همراه انواع شاهد از قبیل آگریا، سانته، دزیرای قرمز و سفید را کاشته و تعداد ساقه، قطر ساقه، وزن خشک، رنگ چیپس، تردی چیپس و مقبولیت کلی چیپس را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که اختلاف قابل توجهی بین کلون ها و شاهد برای عملکرد، تعداد ساقه و قطر ساقه وجود داشت. فلنجی و احمدی زاده ( 2011) به منظور پیدا کردن ارقام سیب زمینی با عملکرد بالا و سازگار در کشت پاییز، در منطقه جیرفت، طی آزمایشی ارتفاع بوته، قطر بوته، طول استولون، تعداد ساقه، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، درصد ماده خشک، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک چند رقم مختلف را اندازه گیری کردند و نتیجه گرفتند بین ارقام مورد بررسی برای صفات فوق الذکر تفاوت معنی دار وجود دارد و در نتیجه رقم سانته، ورگو و ساتینا بیشترین عملکرد غده و رقم مورن دارای کمترین عملکرد غده بود. تجزیه و تحلیل مسیر با رگرسیون گام به گام نشان داد که تعداد غده در بوته، وزن غده به طور متوسط و درصد ماده خشک برگ، صفات موثر بر عملکرد می باشند. به منظور دستیابی به ارقامی از سیب زمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب پرویزی (1385) آزمایشی در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان انجام داد و 12 صفت کیفی و کمی را اندازه گیری کرد، نتایج نشان داد ارقام مورد مطالعه از نظر زمان رسیدن به 50% جوانه زنی، تاریخ غده زایی، تاریخ پوشش کامل، طول دوره گلدهی، زمان گلدهی، ارتفاع گیاهان در زمان گلدهی، زمان غده زایی، تعداد ساقه در بوته، زمان رسیدگی، عملکرد کل، درصد ماده خشک غده اختلاف معنی داری در سطح 1% دارند، از نظر عملکرد کل غده، ارقام مارفونا، آریندا، فرسکو و سانته در گروه ارقام زودرس تا میان رس و ارقام بلینی، کلمبوس، جولیانس، ساتینا و تیماته نسبت به دیگر ارقام برتری نسبی نشان دادند. پرویز و همکاران (2002) درصد جوانه زنی، تعداد شاخه در ساقه واریته های گیگانت، وادا، میراکل، فامبو و آرکولا را در فیصل آباد پاکستان بررسی کردند و نشان دادند که درصد جوانه زنی در واریته های مختلف اختلاف معنی داری داشتند و رقم فامبو بالاترین درصد جوانه زنی و رقم وادا بیشترین شاخه در ساقه را داشت. جم و همکاران (1384) به منظور بررسی تاثیر تراکم و اندازه غده چه روی برخی صفات کمی و کیفی سیب زمینی رقم آگریا، آزمایشی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام دادند فاصله بوته (تراکم) بر تاریخ سبز شدن، گلدهی، غده زایی، ارتفاع بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، تعداد غده در بوته، میانگین اندازه ( وزن ) غده، عملکرد و درصد ماده خشک غده در سطح 1% و بر تاریخ استولون زایی در سطح 5% تاثیر معنی دار داشت. اندازه غده چه بر تاریخ سبز شدن، گلدهی و غده زایی، ارتفاع بوته، درصد ماده خشک درسطح 5% و قطر ساقه اصلی، تعداد ساقه اصلی در بوته، تعداد غده در بوته، میانگین اندازه (وزن) غده و عملکرد در سطح 1%تاثیر معنی دار داشت. صمدی فروشانی و همکاران (1388) به منظور دستیابی به ارقام سیب زمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات سبزی و صیفی و حبوبات آبی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام دادند. از لحاظ صفات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد، خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کیفیت چیپس تفاوت معنی داری بین ارقام وجود داشت. ارقام ویرگو، لوکا XL، والتا، سانته و ماتادور تعداد غده خوراکی در هکتار بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند. ارقام ویرگو، لوکا XL، ماتادور، گولیات، ونوس، آگریا، سانته و وستلی دمون نسبت به بقیه ارقام عملکرد غده خوراکی، عملکرد کل غده و قابل فروش بیشتری داشتند. ارقام وردی، اگریا، ماتادور و گولیات نسبت به بقیه ارقام قندهای احیاء کننده کمتری داشتند. ارقام آگریا، والتا، ماتادور و وستلی دمون نسبت به بقیه ارقام درصد پروتئین غده بیشتری داشتند و همچنین ارقام وستلی دمون، پرونتو، ویرگو و وردی وزن مخصوص غده، ماده خشک غده و درصد نشاسته بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند. لماگا و کاسار (1990) روابط بین تعداد ساقه اصلی و برخی از عوامل رشد و عملکرد و همچنین عملکرد کل غده سیب زمینی تحت طول روزهای مختلف رشد را بررسی کردند. سطح برگ، تعداد غده و عملکرد غده در بوته به طور قابل توجهی با افزایش طول روز و تعداد ساقه اصلی افزایش یافت. تعداد ساقه های اصلی و سطح برگ با تعداد غده و عملکرد غده رابطه مثبت و با متوسط وزن غده رابطه منفی داشت.
در بعضی از موارد همبستگی بین دو متغیر x و y حالت علت و معلولی دارد. اما گاهی اوقات بعلت وجود یک عامل سوم، همبستگی بین x و y وجود دارد یعنی یک عامل تاثیرگذار مشترک باعث ایجاد همبستگی می شود که به آنها عاملهای مشترک گویند. از طریق شناسایی یک سری عوامل غیرقابل مشاهده و اندازه گیری آنها می توانیم همبستگی بین متغیرها را تفسیر کنیم و در نهایت میتوانیم متغیر ها را گروه بندی کنیم و بعد بررسی کنیم که چه عواملی باعث شده اند که این متغیر ها در یک گروه قرار گیرند که به این عوامل، عامل و تجزیه و تحلیل آنها را تجزیه به عاملها گویند. در تجزیه به عاملها تعداد زیادی از متغیرها بر حسب تعداد کمی از ابعاد بیان می شود. در واقع هدف تجزیه به عاملها، ساده سازی مجموعه پیچیده ای از داده ها می باشد به طوریکه تعداد متغیر ها به تعداد کمتری از متغیرها که همان عاملهای مشترک هستند کاهش می یابد( بخشی، 1388).
هدف از اجرای این آزمایش بررسی تنوع ژنتیکی برخی صفات در بین کلون های مختلف سیب زمینی و تعیین وراثت پذیری آن صفات بوده است.
مواد و روشها:
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و توارث پذیری صفات سیب زمینی در 28 کلون جدید سیب زمینی با زمان رسیدگی متفاوت و مقایسه آنها با ارقام شاهد آگریا، مارفونا، ساتینا، ساوالان، کایزر و بورن پروژه ای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مؤسسه تحقیقات اصلاح وتهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. هر کرت شامل 2 خط به طول 6 متر و فاصله بوته ها بین ردیف و روی ردیف به ترتیب 75 و 25 سانتی متر در نظر گرفته شد.
در طول مراحل رویشی و زایشی گیاه عملیات وجین و خاک دهی پای بوته مطابق عرف منطقه صورت گرفت. در طی دوران رشد صفات تعداد ساقه اصلی، ارتفاع بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد روز تا غده دهی و در موقع برداشت و پس از برداشت صفات تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده، اندازه غده، عملکرد کل و قابل فروش، میزان ماده خشک، وزن مخصوص، قند احیا و میزان نشاسته اندازه گیری شد. کلیه یادداشت برداریها و مطالعات با حذف دو بوته از ابتدا و انتهای خطوط به عنوان حاشیه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده های آزمایش شامل تجزیهواریانس، تعیین فاصله ژنتیکی، تعیین وراثت پذیری عمومی و تجزیه به عامل ها، با استفاده از نرم افزار SAS (نسخه 1/9) انجام شد. تجزیه خوشه ای داده ها (کلاستر) به منظور ترسیم دندوگرام و مشخص شدن شاخه های متعدد با دو روش WARD و UPGM با ضریب تشخیص (R2) 2/0 انجام شد (http://sites.stat.psu.edu ) با توجه به اینکه نتایج گروه بندی در روش WARD با ضریب تشخیص (R2) 2/0 با خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی ارقام تجاری بکار رفته در آزمایش مطابقت داشت بنابراین روش WARD با ضریب تشخیص (R2) 2/0 انتخاب شد زیرا در این محل برش ارقام تجاری بکار رفته در آزمایش از لحاظ خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی با هم دیگر مطابقت داشتند درصورتی که پایین تر از این محل تقریبا هر کلون در یک گروه مستقل قرار می گرفت و بالاتر از این محل تقریبا کلیه کلون ها در یک گروه قرار می گرفتند.
برای تعیین میزان توارث پذیری صفات، واریانس ژنوتیپی بر اساس امید ریاضی میانگین مربعات و با استفاده از فرمول زیر محاسبه گردید: رابطه 1
که در آن : = واریانس ژنوتیپی = میانگین مربعات تیمار = میانگین مربعات خطا r= تعداد تکرار
واریانس فتوتیپی بر اساس میانگین تیمار و از طریق امید ریاضی میانگین مربعات با استفاده از فرمول زیر محاسبه گردید:
که در آن : = واریانس فنوتیپی = واریانس خطا r= تعداد تکرار
وراثت پذیری عمومی صفات در بین ارقام بر اساس فرمول زیر محاسبه گردید:
که در آن : = وراثت پذیری عمومی = واریانس ژنوتیپی = واریانس فنوتیپی
نتایج و بحث :
نتایج تجزیه واریانس (جدول 1 ) نشان می دهد که از لحاظ صفات کیفی، میزان ماده خشک، وزن مخصوص، میزان نشاسته و میزان قند احیا بین ارقام و کلون های مورد بررسی در سطح 1% اختلاف معنی دار وجود دارد که با نتایج حسن آبادی (88 – 1387)، پرویزی (1385)، جم و همکاران(1384)، فلنجی و احمدی زاده (2011) و صمدی فروشانی(1388) مطابقت داشت. نتایج تجزیه واریانس در جدول 2 نشان می دهد که از لحاظ صفات کمی ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد غده، وزن غده و تعداد ساقه اصلی بین کلون ها و ارقام شاهد در سطح 1% اختلاف معنی دار وجود دارد که با نتایج پاندیتا و همکاران (1980)، دهدار و خانزاده (1383)، موسی پور گرجی و همکاران ( 2009)، فلنجی و احمدی زاده (2011)، پرویزی (1385)، پرویز و همکاران (2002)، جم و همکاران(1384)، لماگا و کاسار (1990) و صمدی فروشانی (1388)، مطابقت داشت.
جدول 1-2------------
نتایج مقایسه میانگین نشان داد که کلون شماره 57 از لحاظ میزان ماده خشک ، وزن مخصوص و میزان نشاسته نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلون ها برتری داشت. کلون های شماره 79، 32 و 505 میزان قند احیا بیشتری نسبت به بقیه کلون ها داشتند. باتوجه به اینکه هرچه میزان قند احیا کمتر باشد آن کلون مطلوبتر می باشد پس بنابراین کلون های شماره 79، 32 و 505 نامطلوب می باشند. ضریب تغییرات شاخص مهمی در ارزیابی تنوع بین صفات می باشد پس مقدار آن به صورت مستقیم نشان دهنده میزان تنوع برای صفت مورد بررسی می باشد در این تحقیق نیز مقدار cv برای صفات مختلف محاسبه گردید و نتایج نشان داد که تعداد ساقه اصلی از cv بیشتر(87/23%) و در نتیجه تنوع بالاتر برخوردار بوده است. بدلیل کمتر بودن تعداد نمونه صفات کیفی و آزمایشگاهی بودن این صفات که تحت تاثیر محیط قرار نمی گیرند ضریب تغییرات ( cv ) پایین و تنوع کمتری دارند.
برای از بین بردن اثر مقدار داده در صفات مختلف تجزیه خوشه ای به روش WARD با ضریب تشخیص نیمه جزیی (R2) 2/0 انجام شد، در نتیجه سه گروه تشکیل شد، کلون های شماره 505، 200، 79 و ارقام تجاری بورن، مارفونا، ساتینا و کایزر در گروه اول، کلون های شماره 48، 405، 57، 15 و 69 و ارقام تجاری آگریا و ساوالان در گروه دوم و کلون های شماره 102، 60، 109، 51، 98، 615، 106، 205، 93، 11، 56، 403، 304، 302، 108، 59، 16، 40، 63 و 32در گروه سوم قرار گرفتند(نمودار 1).
با توجه به نتایج بدست آمده استنباط می شود تمام کلون های این گروه ها از لحاظ والد ساوالان مشابه می باشند و والد دیگر آنها نیز آگریا و کایزر بوده اند. لازم به ذکر است نتایج تجزیه کلاستر بدست آمده با نتایج مقایسه میانگین(جدول3) مطابقت داشته و همدیگر را تایید می کنند که خود تاییدی بر درستی گروه بندی به عمل آمده می باشد.
جدول 3-------------
نمودرا 1---------------
نتایج حاصل از تجزیه به عامل ها نشان داد که چهار عامل مقادیر ویژه بزرگتر از یک داشتند که در تشکیل ماتریس ضرایب عاملی شرکت نموده اند و 14 صفت کمی اندازه گیری شده در این چهار عامل قرار گرفته اند که در مجموع 73.4 درصد از واریانس بین صفات را توجیه میکنند.
عامل اول : 42/31درصد از تغییرات را بخود اختصاص داده است و بزرگترین ضریب عاملی آن مربوط به صفات تعداد غده، وزن غده، عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش غده بود. این عامل مربوط به عملکرد و اجزاء عملکرد می باشد.
عامل دوم : 66/19 درصد از تغییرات را بخود اختصاص داده است و بزرگترین ضریب عاملی آن مربوط به صفات میزان ماده خشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص و ارتفاع بوته می باشد. این عامل نیز مربوط به خصوصیات کیفی غده می باشد.
عامل سوم : 90/14درصد از تغییرات را بخود اختصاص داده است و بزرگترین ضریب عاملی آن مربوط به صفت قطر ساقه می باشد.
عامل چهارم : 41/7 درصد از تغییرات را بخود اختصاص داده است و بزرگترین ضریب عاملی آن مربوط به صفت رنگ گوشت می باشد.
جدول 4-5--6---------
وراثت پذیری ها بسته به نوع صفت تفاوت زیادی با هم دارند. بطور کلی صفات با کمترین وراثت پذیری، آنهایی هستند که نزدیکترین ارتباط را با شایستگی تولید مثلی دارند. نتایج توارث پذیری ژنتیکی (جدول 3) نشان داد که اکثر صفات مورد بررسی دارای توارث نسبتاً بالایی بودند (بالاتر از 64%) و در نتیجه کمتر تحت تاثیر محیط قرار گرفته اند. توارث پدیری بالای صفات در سیب زمینی توسط موسی پور و همکاران (1385)، آلام و همکاران (1998)، چادهاری (1985)، روزی و همکاران( 2005)، ریموزا و همکاران (2011) گزارش شده است براین اساس بالاترین میزان وراثت پذیری مربوط به میزان نشاسته ( 96/99%) و پایین ترین میزان وراثت پذیری مربوط به تعداد ساقه( 28/59%) می باشد.